ابزار هدایت به بالای صفحه

احمد الشرقاوی تحلیلگر مسائل منطقه‌ای در مقاله ‌ای در پایگاه خبری پانوراما الشرق الاوسط نوشت: در حالی ‌که شاخص‌ ها نشان دهنده آغاز مرحله جدیدی از تنش در سوریه است، دولت آمریکا رویکرد های خود را در مبارزه با تروریسم در منطقه تغییر داد و در حالی که پیش ‌تر مدعی مبارزه با داعش در عراق و سوریه با تشکیل ائتلافی متشکل از 60 کشور بود و نتوانست این گروه وحشی را به ادعای خود ریشه کن کند، نقشه فریب کارانه خود را فاش کرد و نشان داد که هدف از بهره‌برداری از نام تروریسم برای تنظیم مجدد نقشه‌ های منطقه است.

مصوبه اخیر کنگره آمریکا در مورد تجهیز کردها و اهل تسنن بدون هماهنگی با دولت مرکزی عراق انگیزه‌ های اصلی این کشور در مورد عراق را نشان داد، علاوه بر این واشنگتن تمرکز مجددی بر ادعای براندازی دولت در سوریه را آغاز کرده و آن را مانع اساسی در روند استراتژی مبارزه با تروریسم معرفی می ‌کند، اما این ادعاها آخرین نقاب ها از چهره دولت آمریکا را که برای پوشاندن چهره وقیح این کشور است، از میان برداشته است.

آنچه بر این رویکرد جدید تأکید دارد، اظهارات سامانتا پاور سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد است که به نقل از اوباما گفت که اوباما اعتقاد راسخ دارد که تا زمانی که برای مشکل بشار اسد راه حل پیدا نشود، نمی ‌توان مشکل گروه داعش را به صورت دائمی حل کرد. این همان منطقی است که آل سعود صهیونیسم آن را تکرار کرده و ورود در جنگ بر ضد تروریسم قبل از براندازی دولت دمشق را رد می‌‌کنند. چرا که به ادعای آن‌ها دولت بشار اسد است که به علت کشتار مردمش با بشکه ‌های انفجاری تروریسم را به این کشور کشانده است. حال این سؤال مطرح است که اگر بشار اسد واقعاً تروریسم را به سوریه کشانده، چه کسی آن ها را به عراق و لبنان و یمن و لیبی و مصر و تونس و الجزایر و حتی اروپا و آمریکا کشانده است.

طبعاً ما برای اینکه بدانیم دیدگاه ‌های وهابی و حمایت‌ های مالی عربستان سعودی عامل اساسی توسعه این پدیده  شرور در منطقه و جهان است، نیازمند اظهارات مقامات نظامی و سیاسی ارشد آمریکا، یا اطلاعات مدیران سرویس ‌های جاسوسی اروپا یا گزارش‌ های مراکز مطالعات بین ‌المللی و یا حتی اطلاعات سرویس‌های ایران و سوریه و عراق و لبنان و شواهد قطعی و نهایی آن‌ها نیستیم. این موضوع بر همگان واضح است و اصرار برای توجیه آن کاری بیهوده شمار می ‌رود.

حال این سؤال مطرح است که اگر اردوگاه تکفیری تروریستی برگرفته از افکار افراط گرایان و رویکردهای وهابی عربستان سعودی است و این کشور منبع تروریسم در ابعاد و اسامی مختلف به شمار می ‌رود، ارتباط دولت سوریه یا ایران با این پدیده چیست ؟

آیا واقعاً از بین بردن دولت سوریه دنیا را امن تر می کند؟ این در حالی بود که جورج بوش پسر نیز قبل از حمله به عراق و افغانستان به بهانه جنگ بر ضد القاعده در عراق و افغانستان و  تغذیه ‌کننده های آن ها همین ادعا را مطرح کرده بود، آیا حل ریشه ‌ای معضل تروریسم با از بین بردن رژیم صهیونیستی آل سعود به‌عنوان منبع اصلی این شر امکان پذیر نیست؟

ما امروز به همه دنیا می ‌گوییم که حل این مشکل با ضربه زدن به منبع اصلی آن یعنی نظام تکفیری آل سعود ممکن است، به این ترتیب دیگر قابل قبول نیست که مردم را احمق فرض کنیم و ائتلاف ‌هایی را به بهانه جنگ بر ضد تروریسم ایجاد کنیم، در حالی که واقعیت ‌ها و حوادث میدانی نشان می ‌دهد که هدف آمریکا مانند گذشته بهره ‌برداری از نام تروریسم و استفاده از آن به‌عنوان اسب تروا برای تحقق طمع ورزی های امپریالیسم جهانی است و هیچ کمکی به امنیت و ثبات بین‌ المللی نمی ‌کند.

به هر حال اظهارات سفیر آمریکا در شورای امنیت نشان می ‌دهد که اوباما به دنبال عقب‌نشینی از اظهارات سابق خود در بی فایده بودن براندازی دولت دمشق است و در برابر تمایل آل سعود به علت معامله های نجومی تسلیحاتی عقب نشینی کرده است.

زمینه چینی برای حمله به سوریه

ازآنجاکه سوریه حلقه طلایی محور مقاومت و ایران در منطقه است، تمرکز بر این کشور در نشست سران کشورهای حاشیه خلیج فارس که با حضور فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه برگزار شد، بر ضرورت براندازی بشار اسد در چارچوب قماری تازه تأکید کرد که برنامه‌های اجرایی آن در ائتلاف به رهبری عربستان سعودی و با حمایت آمریکا و فرانسه تهیه شده و اردن و ترکیه و امارات و قطر نیز در آن حضور دارند. برنامه‌ ای که احتمالاً جزئیات عملیاتی و نقش ‌های کشور های مختلف در نشست کمپ دیوید که در نیمه ماه جاری میلادی با حضور باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا برگزار می‌ شود، بررسی خواهد شد و آخرین رویکردها در مورد آن اعمال شده و زمان عملیات تعیین شود، عملیاتی که عربستان سعودی آن را توفان فتح دمشق نام گذاشته است.

آماده‌سازی ها برای تجاوز جدید به سوریه با دو اتفاق مهم همراه است:

اول: مانورهایی که قرار است به زودی تحت عنوان شیر در کمین برای پنجمین سال متوالی در اردن برگزار شود، مانوری که رسانه‌ های غربی اذعان دارند که نمی‌توان آن را از عملیات طوفان قاطعیت عربستان سعودی در یمن جدا دانست. بر این اساس سفر اخیر جان کری وزیر خارجه آمریکا به دولت‌های شاخ آفریقا نیز برای جذب مزدوران و عوامل حقوق بگیر جهت آغاز حمله زمینی به این کشور است. علاوه بر اینکه تسلیحات استراتژیک که برای اولین بار در مانور مذکور مورد استفاده قرار می ‌گیرد، از سکو های پرتاب موشک با دقت عالی و بمب افکن‌ های استراتژیک بی 52 و جنگنده‌ های متعدد و تانک ‌ها و موشک‌ های دوش پرتاب و سایر تسلیحات پیشرفته در اردن به نمایش و آزمایش گذاشته خواهد شد.   

در سطح امکانات انسانی نیز یگان کماندویی ویژه و نیروهای واکنش سریع در اردن و ترکیه آموزش دیدند تا عملیات بی‌ سابقه را در عمق سوریه انجام دهند، درست مانند روشی که در لیبی دنبال شد و به ترور معمر القذافی منجر شد. علاوه بر این که بالغ بر 15 هزار نیرو از ارتش مخفی اوباما شامل جبهه تروریستی النصره و امثال آن در ترکیه و اروپا آموزش دیدند و برای ورود به سوریه و پیوستن به جیش الفتح که اخیرا برای پوشش النصره تشکیل شده ، آماده هستند. همچنین عناصر تروریستی دیگر نیز که همگی از القاعده بوده و تأمین مالی عربستان و حمایت تسلیحاتی و آموزشی آمریکا برای آن‌ ها ملموس است، از مدتی پیش در پایگاه‌های ترکیه و اردن و قطر و عربستان سعودی حضور دارند. علاوه بر تمام این‌ ها هیئتی از افسران ارتش آمریکا اخیرا وارد جنوب ترکیه شده اند تا به صورت مستقیم بر عملیات فشرده تمرین و آموزش نیروهای جذب شده جدید از چچن و قفقاز و دیگر مناطق نظارت کند.

این نشان می‌دهد که ما در برابر سناریویی از جنگ سرنوشت ساز زمینی و هوایی از شمال و جنوب سوریه قرار داریم که عربستان سعودی و قطر و امارات و اردن و ترکیه نقش محوری در آن ایفا می ‌کنند، شاید به همین علت بود که بشار الجعفری نماینده سوریه در سازمان ملل برای اولین بار ترکیه و دیگر کشورها (با اشاره به اردن) را از تریبون شورای امنیت تهدید به جنگ فراگیر کرد. بهجت سلمان سفیر سوریه در اردن نیز پیش ‌از این دولت اردن را تهدید کرده بود که در صورت توطئه بر ضد سوریه واکنش مناسب را دریافت خواهد کرد.

دوم: موضوع مهم دیگر برگزاری کنگره گروه های موسوم به مخالفان سوریه در ریاض است که امروز به فضل جیش الفتح ارتش جدید عربستان سعودی در سوریه، و تحولات این کشور در سوریه حضور نظامی دارد. ارتشی که جبهه النصره و برخی دیگر از گروه های تروریستی را در یک گروه واحد متمرکز کرده تا "انقلاب مشروع و موهوم سیاسی و نظامی" را در سوریه آغاز کنند و از اشتباهاتی که پیشتر ترکیه در آن ها گرفتار شده بود، بپرهیزند. این همان کنفرانسی است که وزیر خارجه قطر اعلام می ‌کند که برای تعیین برنامه ‌های اداره مرحله انتقالی در دوره بعد از بشار اسد برگزار می ‌شود. 

اتفاق دیگری که تحولات روزهای اخیر را واضح ‌تر کرده اظهارات چهارشنبه گذشته شاه اردن در یک سخنرانی تلویزیونی در مورد سوریه و لحن تنش زای جالب‌ توجه وی بود. وی در سخنانی گفت: در حالی که داعش تشکیل و تقویت می شد، هیچ کس به آن ها تعرض نکرد.  دولت سوریه همه را موشک باران می‌کرد، غیر از داعش. این موضوع عجیب بود که چرا آن‌ها اجازه تقویت حضور داعش را دادند؟

این تحول نشانی از خروج دولت اردن از سیاست های سابق خود است، چرا که همواره خود را از تحولات سوریه دور می دانست و مداخله ها و نقش سرویس های نظامی و اطلاعاتی خود در آموزش تروریست ها و ارسال آن ها به عمق سوریه در طول 4 سال گذشته را تکذیب می کرد.

تمرکز عبدالله دوم برای انتقاد از دولت سوریه به معنای عملی کردن این اقدامات و چنگ و دندان نشان دادن به سوریه و توجیه مداخلات خود در راستای طرح جدید آماده شده برای "فتح دمشق" است. چرا که متوجه شد دیگر نمی تواند خود را بپوشاند.

شاه اردن حتی پا را از این هم فراتر گذاشت و دولت سوریه را به نقش داشتن در تشکیل داعش متهم کرد، وی در گفتگو با شبکه آمریکایی سی‌ان‌ان گفت: دیدیم که تقریبا 2 سال پیش داعش در شهر الرقه در شمال سوریه تأسیس شد، جایی که هم ‌اکنون نیز مرکز اصلی آن به شمار می ‌رود. نکته قابل توجه این است که این گروه همچنان تقویت شده و هیچ کس متعرض آن نیست.

این در حالی است که براساس آمارهای موجود بیش از 1000 گروه تروریستی در سوریه وجود دارد و تعداد تروریست‌های که از زمان آغاز بحران سوریه تاکنون وارد این کشور شدند، بالغ بر 300 هزار نفر بوده اند. بشار اسد انسانی عاقل است و مانند بسیاری از رؤسای جمهور دنیا نحوه بازی براساس تناقض‌ها و مدیریت سرنخ ها را بلد است، به همین علت به دنبال مقابله با خطرات واقعی تهدید کننده کشورش است و در برخی مواقع برخی نقاط کشور را در دست تروریست‌ها رها کرده و برای حمایت از شهروندان خود در مناطق پر جمعیت وارد عمل می شود.

بی‌تردید جنگ جهانی بر ضد سوریه یک جنگ داخلی یا انقلاب مردمی نیست، بلکه یک جنگ آمریکایی - صهیونیستی -وهابی بر ضد یک کشور متمدن است که ملتش در امنیت و آرامش و با عزت و کرامت و همبستگی زندگی می‌ کردند، اما جرم آن‌ها این بود که روش مقاومت و بازدارندگی را انتخاب کرده و عنصر شرارت منطقه ای موسوم به اسرائیل را در مرزهای خود نمی‌ پذیرفتند، به این ترتیب مجبور شدند که هزینه بدهند. بشار اسد مانند عبدالله دوم یک شخصیت فرصت ‌طلب و فاسد و مستبد نیست که خود را به ملت تحمیل کند.

قلمون جنگ پیشدستانه برای جلوگیری از سقوط سوریه 

امروز می‌ توانیم در تحلیل سخنان اخیر سید حسن نصرالله دبیر کل حزب ‌الله لبنان بگوییم که این سخنان به معنی شعله ‌ور شدن تمامی جبهه ‌ها بود. آغاز درگیری ‌ها در جبهه قلمون هم‌زمان با ارسال استحکامات نظامی برای رفع محاصره جسر الشغور و بازپس گیری ادلب همه اقداماتی پیشدستانه برای پاکسازی قلمون و غوطه شرقی دمشق و نوار مرزی جولان اشغالی و مرز اردن از دست تکفیری ها است. باز پس ‌گیری شهرها و روستاهای ساقط شده در شمال و تقویت حضور نظامی در جبهه مرزهای ترکیه و اردن و تقویت پایتخت برای جلوگیری از عملیات غافلگیر کننده همگی اقداماتی پیشدستانه از سوی دولت سوریه است.

به ‌این‌ ترتیب عربستان سعودی و ائتلاف جدید آن باید به دنبال "طوفان " دیگری باشد تا این کشور را از پیامدهای شکست سنگین در یمن برهاند، البته طوفانی غیر از طوفان "فتح دمشق" که با ورود نیروهای مقاومت به قلمون از بین رفت.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: